نا گفته ها

یا حق

 

 

 

 

 سلام به تمام دوستان گرامی. این را مینویسم برای همه کسانی که این وبلاگ

 

  رو می خوانند.

 

جشن دانش آموختگی شیمی ورودی 82 دانشگاه مازندران - بابلسر – روز 6 تیر 86

 

در سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم پایه برگزار شد.

 

پایه های برگزاری این جشن بعد از عید شکل گرفت.

 

یکی از روزها قرار شد ساعت 11:30 بچه ها در یکی از کلاس های  خالی ساختمان

 

شیمی دور هم جمع بشوند و در مورد جشن تصمیم گیری بشه. در این جمع که تعداد آن

 

حداکثر 40  نفر بود از آقایان من (لقمانی) و از دختر ها خانم مریم خلیلی به عنوان

 

نماینده بچه ها انتخاب شدیم.

 

یک سری پیشنهاد های اولیه جهت چگونگی برگزاری جشن شد اما متاسفانه به علت

 

اینکه در جلسه اولیه تعدادی از دانشجویان غایب بودند یک روز دیگر جهت هماهنگی

 

برگزار شد.

 

خلاصه از انجاییکه ما بچه های شیمی 82 زیاد با هم اتفاق نظر داشتیم(پارادوکس) سه

 

جلسه جهت هماهنگی اولیه برگزار شد.

 

تیم اولیه جهت برگزاری جشن شکل گرفت:

 

 از آقایان :   خودم - احمدی پور – پیشه ور

از خانم ها:   خلیلی- عبدولی- فلاح نژاد

 

مدتی گذشت و قرار شد ثبت نام اولیه از بچه ها صورت بگیرد ، از طریق انجمن

 

علمی شیمی به بچه ها اطلاع رسانی شد.

 

 ثبت نام اولیه در تاریخ مقرر به اتمام رسیده شد و 86 دانشجو ثبت نام کردند.

 

هزینه ثبت نام 11 هزار تومان جهت دانشجو و برای مهمان 2 هزار تومان تخمین زده

 

شد. یه مدت گذشت و موقع امتحانات شد. بیش ازنیمی از ذهن و توان ما را  شکل و

 

 طرح لوح مشغول کرده بود.طرح های مختلفی می شد کار کرد.می شد آن را قاب کشید

 

 و یا مثل سال قبل به صورت منوی رستوران تهیه کرد ، ما می خواستیم هم لوح خوبی

 

درست کنیم و هم اینکه خرق عادتی بشه و نیز زیاد رو دستمان خرج نذاره.

 

ابتدا بر آن شدیم تا به عنوان لوح تندیسی تهیه کنیم . حتی با طراح مربوطه مذاکره هم

 

کردیم ،اما با توجه به اینکه هزینه تندیس خیلی گران می شد بر آن شدیم تا طرح

 

ابتکاری بزنیم ،من و کیومرث پیشه ور مسئول تکمیل لوح شدیم ، باور کنیدکار طاقت

 

فرسایی بود.

 

یک هفته تمام هر شب به مدت سه تا چهار ساعت برای نمونه گیری و طراحی لوح

 

وقت می گذاشتیم، در اینجا لازم می بینم از زحمات آقای پیشه ور تقدیر کنم.

 

بالاخره به پیشنهاد من و تایید کیومرث قرار شد لوحی طراحی بشود و آن را درون

 

مزوری قرار بدهیم. هر روز که می گذشت به جشن نزدیکتر میشدیم ،دیگر وقت

 

نداشتیم ،من جهت سفارش مزورهااقدام کردم. 82 مزور سفارش داده شد.

 

روز جمعه اول تیر ماه از ساعت 9 صبح تا 6 بعد از ظهر بعد از 9 ساعت کار طاقت

 

فرسا توانستم کار لوح ها را تمام کنم.

 

یه جورایی پشتم راست شده بود. خیالم از لوح راحت شده بود. و بعد از آن جهت دیگر

 

مسائل اقدام کردیم. امیدوارم از لوح راضی بوده باشید.

 

ادامه دارد.......

 

لقمانی

نظرات 1 + ارسال نظر
نازنین شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:11 ب.ظ

سلام
اولش باید بگم همگی خسته نباشید.لینک جالبی شده.بعدشم میخواستم بدونم فقط باید مطالب مربوط به شیمی برای سایتمون بدم یا چیز های دیگه هم میشه؟
برای همه زحماتتون ممنون.

سلام و تشکر از نظرتون.
هر چیزی که فکر می کنید میشه در اختیار دیگران قرار بگیره و قابل استفاده عمومی است خوشحال می شویم بفرستین. تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد